کد خبر: ۹۱۱۳۴۸
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۵
تعداد بازدید: ۳۳۸
یک مداح اهل‌بیت(ع) گفت: مقابله با برنامه‌های دشمن و خدمات اجتماعی از وظایف لاینفک هیئت‌ است.

بررسی عرصه‌های نقش‌آفرینی مداحی| هیئت در جهاد امروز باید در خدمت مردم باشدبه گزارش خبرداغ به نقل از فارس، دیدار اخیر رهبر انقلاب با جمعی از مداحان یکی از دیدارهای پرمضمون چند ماه اخیر بود. بررسی سیره عملی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، نقش هیئات و مداحان در جهاد تبیین و بایسته‌های مداحی و هیئت از محورهای مهم این دیدار بودند.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR برای بررسی دقیق‌تر این محورها به گفت‌وگو با حاج‌محمود کریمی، مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام پرداخته که مشروح آن در ادامه آمده است:

در دیدار اخیر مداحان با رهبر انقلاب در حسینیه‌ امام خمینی رحمةالله‌علیه، شما هم حضور داشتید. این دیدار از جمله دیدارهای پرمضمون رهبر انقلاب در این چند سال اخیر بود. نظر شما چیست؟

دیدارهای حضرت آقا علی‌الخصوص با قشر مداحان همیشه پرمضمون است. از نگاه خودم عرض می‌کنم و از روی تعصب نمی‌گویم. آقا هیچ موضوعی را تعبدی به کسی نمی‌گویند. البته، جلسه ما هم مستثنی نیست. ما چون اهل روضه‌خواندن و منبر هستیم، آقا بیشتر برای ما دلیل می‌آورند و خیلی لطیف موضوع را مطرح می‌کنند. در حقیقت، خط سیر مداحی هم در آن دارند؛ یعنی این خط سیر را یک‌جوری به ما نشان می‌دهند که ما از همین خط سیر صحبت‌کردن را یاد بگیریم. در واقع، همان هندسه‌ای که آقا در بیاناتشان فرمودند.

صحبت‌های آقا را می‌شود در سه بخش خلاصه کرد: اول، جایگاه حضرت صدیقه سلام‌الله‌علیها و جایگاه زن؛ دوم، جایگاه هیئت و سوم، جایگاه مداح در هیئت. بعد هم به این نتیجه می‌رسند که در مجموعه‌ای به این بزرگی جای مداح در هیئت کجاست. جای هیئت در جامعه اسلامی کجاست. جایت را که پیدا کردی، تازه می‌فهمی که از چه شرایطی می‌توانی استفاده کنی. آیا شبیه خودت دورت زیاد است. اگر دورت زیاد است، باید تشکیلاتی رفتار کنی. اگر دورت کم است، آتش‌به‌اختیار رفتار کنی. آتش‌به‌اختیار هم این طوری نیست که هر جا را دوست داری بزنی.

ایشان می‌فرمایند اگر خواب بمانی و بلند شوی، ممکن است خودی را بزنی. اگر آتش‌به‌اختیار می‌خواهی رفتار کنی، باید همیشه بیدار باشی. این هندسه صحبت آقاست.

به‌جای خوبی رسیدیم. رهبر انقلاب در جمله‌ معناداری فرمودند هر تلاشی جهاد نیست. جهاد، تلاشی است که در نسبت با دشمن تعریف می‌شود. در چنین فضایی هیئت باید در چه مختصات و راستایی حرکت کند که تلاشش در زمینه مودت اهل‌بیت در زمره جهاد محسوب شود؟

خلاصه جهاد این است دشمن را هدف بگیریم. خب، هر کدام از ماها هر جایی می‌توانیم به مقابله با دشمن بپردازیم، ولی چرا آقا این‌قدر دشمن دشمن می‌کنند؟ چرا فکر می‌کنیم همه‌ دشمن ما هستند؟ چرا فکر نکنیم؟ ببینید، جنگ نرم مثل جنگ سخت نیست، بلکه خیلی سخت‌تر است. به‌خاطر همین آقا در این دیدار خیلی حساسیت به خرج می‌دهند. البته، ما هم در حوزه‌ جهاد داریم کارهایی در هیئت انجام می‌دهیم. نمونه‌اش، محرومیت‌زدایی است. الآن بعضی از آقایان و خانم‌های فعال صنعتی، اقتصادی و فرهنگی را به جلسات خودمان دعوت می‌کنیم و از آن‌ها کمک می‌گیریم و کار می‌کنیم.

هیئت‌ شما در کنار گلزار شهدای امامزاده علی‌اکبر علیه‌السلام چیذر و در محضر ۶۶۰ شهید قرار دارد. این فضای معطر به جهاد و شهادت چه تأثیری روی فضا و فرهنگ هیئت شما گذاشته است؟

هیئت رایه‌العباس (هیئت رزمندگان منطقه‌ شمیرانات)، بعد از شهادت شهدای هشت سال دفاع مقدس به‌وجود آمد. شهدا زائیده‌ هیئت‌اند و همان‌طور که حضرت آقا فرمودند هیئت شهیدپرور است. در همین هیئت کسی بود که بعد از تمام‌شدن مجلس، حسینیه را جارو می‌زد. بعد از شهادتش، فهمیدیم مصطفی احمدی‌روشن، از دانشمندان هسته‌ای است. الآن هم در همین گلزار شهدای چیذر دفن است. خب، این یعنی من آن‌ها را شهید کردم؟! نه! این همان هندسه است که شهید از هیئت بیرون می‌آید. بعد یک مداح خوب از دل شهید بیرون می‌آید. منِ روضه‌خوان در جایگاه خودم هم در دامان دو شهید بزرگ شدم. ما مهمان این شهدا هستیم و آن‌ها روی ما تأثیر می‌گذارند و کار خودشان را انجام می‌دهند. به لطف امام حسین علیه‌السلام، این شهدا خیلی به ما لطف می‌کنند. یک جاهایی از برکت شهدا جلوگیری می‌شود که از خطا رفتن ماست. کسی در گوش آن‌ها نخوانده بود. آن‌ها یک جمله را از حضرت امام یا حضرت آقا شنیدند، درک کردند و رفتند. نایستادند که بهشان گفته شود. سیدحسن نصرالله می‌گوید ما دقت می‌کنیم ببینیم نظر آقا به چیست، آن را برای خودمان فرض می‌دانیم، نمی‌ایستیم که ایشان دستور بدهند.

شما یک مداح و هیئتی مورد اقبال دیگران هستید که عقبه‌ اجتماعی هم دارید؛ چرا زمینه‌های فعالیتتان را از حوزه کودک تا محرومیت‌زدایی و جمع‌کردن هزینه مالی زندانیان نیازمند و تأمین جهیزیه تکثیر، متعدد و گسترده می‌کنید؟ این اقدامات چه ربطی به هیئت دارد؟

خب، آقای حاج‌قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس چه‌کار داشت به مسجدساختن در دهات؟! چه‌کار داشت به حسینیه راه‌انداختن؟! چه‌کار داشت به سیل؟! به شما چه ربطی دارد؟! من نکنم، کی بکند؟ شما انجام می‌دهید؟! بفرمایید این کار را بروید انجام بدهید! آتش به‌اختیار یعنی این دیگر.

یعنی این‌ها را جزو وظایف اجتماعی هیئتتان می‌دانید؟

بله، دقیقاً! اصلاً وظیفه ماست. من نمی‌گویم وظیفه‌ کس دیگری نیست. تا اندازه‌ای که ما می‌توانیم وظیفه‌مان است. تو می‌توانی این بار را برداری، نایست تا مسئولش بیاید. خدمت به مردم‌ در فرمایشات حضرت آقا هم بود. بار مردم را بردار، غصه مردم را کم کن. حداقل بنشین پای درد دلش، ببین چه می‌گوید.

مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی‌دردی علاجش آتش است

ما کار خودمان را باید انجام بدهیم. باری را که می‌توانیم باید برداریم. یکی گرهی به کارش افتاده، اگر من می‌توانم باز کنم باید بروم باز کنم.

یکی از پیرغلامان می‌گفت در فتنه ۸۸ تنها قشری که مردودی نداشتند، هیئتی‌ها و مداح‌ها بودند. الآن همین هیئت رایه‌العباس شهید مدافع حرم، شهید مدافع امنیت، شهید مرزبانی ناجا و شهید هسته‌ای دارد. در رایه‌العباس چه‌کارهایی می‌کنید و چه‌کارهایی هم نمی‌کنید که سر بزنگاه‌های سیاسی و خط‌کشی‌های مشخص با دشمن سربلند بیرون آمده‌اید؟ در بزنگا‌ه‌هایی فتنه‌گون اوضاع برای خیلی‌ها واضح و مشخص نیست.
من خودم عددی نیستم، ولی اگر من حواسم باشد، دوستان من هم باید حواسشان باشد. من نگاه می‌کنم که آقا امام زمان روحی‌فداه از من چه می‌خواهد. دستوراتی دارند که مشخص است. یک‌جاهایی هم به مسائل روز می‌رسم. من وظیفه‌ام را انجام می‌دهم. ممکن است خیلی‌ها خوششان نیاید، خیلی‌ها هم خوششان بیاید. نه از خوش‌آمدن یک عده خوشحال می‌شوم، نه از بدآمدن یک عده ناراحت می‌شوم. باید به وظیفه‌ خودمان عمل کنیم. هر کس به وظیفه‌اش عمل کند، امام حسین علیه‌السلام او را جلو می‌برد. فرهنگ هیئت این است.

شاید بعضی از کارهایی که ما داریم انجام می‌دهیم، علی‌الظاهر در حوزه کار ما شاید نباشد؛ چون کسی آن بار را برنمی‌دارد ما باید برداریم؛‌ اما چرا مجموعه‌ هیئت‌ها تا حالا مردودی و رفوزه نداده؟ برای اینکه به امام حسین علیه‌السلام وصل است. کسی که برای امام حسین علیه‌السلام می‌آید، ذهن و دلش هم مال امام حسین علیه‌السلام است. وقتی دلش مال امام حسین علیه‌السلام باشد، هر جا فکر کند به‌طرف امام حسین علیه‌السلام می‌خواهد تیری برود، می‌گوید این دفعه ما نمی‌گذاریم.

انقلاب از کجاها قدرت پیدا کرد؟ زمان انقلاب من در مسجدالمهدی شاهین‌شهر این نوحه را می‌خواندم:

حسین سرباز ره دین بود
عاقبت حق‌طلبی این بود

من آن موقع ده‌ساله بودم. من و پدرم را گرفتند و بردند. رئیس پاسگاه یک چک به من زد و گفت بچه این شعر را کی یادت داده؟ گفتم پدرم. پدرم را هم زد. فهمیدم این شعر تیر است. چرا برای بقیه نوحه‌ها کتک نخوردم؟ معلوم بود یک کاری کرده است. تازه فهمیدم زور هیئت چقدر است، چرا هیئت‌ها را نشانه‌گیری می‌کنند، چرا قبل از محرم شروع به تحلیل می‌کنند.

ما کاری که باید انجام بدهیم، انجام می‌دهیم. ما کاری که وظیفه‌مان باشد، باری از دوش مردم برداریم، انجام می‌دهیم. ما اگر قرار باشد خودمان هم فدا بشویم که این مملکت سفت، محکم، مقتدر، باعزت بماند، شک نمی‌کنیم و خودمان را فدا می‌کنیم.

شما و هیئتتان یکی از هیئت‌هایی هستید که در نوآوری‌ها در حوزه‌های مختلف تجربه داشته‌اید. در این نوآوری‌ها چه ملاحظه‌هایی را داشته و رعایت می‌کنید؟

کسی می‌تواند یک فیلم‌ساز خوب شود که حداقل مکاتب دیگر فیلم‌سازها را هم بشناسد. باید مکاتب دیگر را بشناسد تا جای مکتب خودش را پیدا کند و به آن‌ها نزدیک نشود و برای خودش شاخص بشود. یا مثلاً،‌ در آشپزی هم باید آشپزی‌های مختلف را بشناسد تا جایگاه آشپزی ایرانی را بداند. من هیچ‌موقع غذای مادرم را رها نمی‌کنم و غذای همسایه‌مان را بخورم که ببینیم این خوشمزه‌تر است یا غذای مادرم. معلومه غذای مادرم خوشمزه است. من بعد از شیرخوردن اول غذای مادرم را خوردم. آدم بداند غذایی که حضرت زهرا به او می‌دهد خوشمزه است. غذایی که مادرش به او می‌دهد خوب است. نباید تست کند، ولی بشناسد که این غذاها این طعم را دارد. حالا در حوزه‌ موسیقی و فیلم که نمادی از آن در مداحی هست یک قسمتش را آقا هندسه‌ مداحی می‌فرمایند.

یعنی می‌گویید هویت مداحی، همان مداحی باقی بماند؟!

بله! مداحی باید مداحی بماند. ما نوآوری داریم، اما نوآوری بعضی مواقع نوع آوری می‌شود. اصلاً یک نوع دیگر را می‌آوریم و هویتش عوض می‌شود. من اگر روضه‌خوان نباشم و یک چیز دیگر قاطی‌اش بکنم، دیگر کسی احترامی برای من قائل نیست. عرض من این است که مداح از جهت هنری باید مکاتب را بشناسد، ولی غرق آن‌ها نشود.

مواردی هم بوده مورد تمجید رهبر انقلاب قرار گرفته باشید؟

بله! وانت را خیلی تشویق کردند. بالاخره آقا به همه روضه‌خوان‌ها لطف دارند. من سعی می‌کنم شعر خودم را بخوانم و وقتی خدمت حضرت آقا می‌رسم، شعر خودم را می‌خوانم. چند سال قبل، در محضر آقا شعر خودم را خواندم. ایشان فرمودند شعر مال خودتان بود؟! گفتم بله آقا! فرمودند خیلی عالی. گفتم شما از کجا متوجه می‌شوید این شعر خودم است. فرمودند شما شعری که می‌گویی، من تصویرش را می‌بینم؛ یعنی تصویری شعر می‌گویید.

هیئت شما برای مراسماتش پیوست رسانه‌ای و تصویری هم دارد. شما در این فضا چه ملاحظاتی دارید؟

بحث تصویربرداری از هیئت جداست، منظور من شعر است. ما به آن دکوپاژ می‌گوییم؛ یعنی چیدمان دوربین و زاویه نگاه شما باید در مرثیه، مصیبت، نوحه،‌ مدح و روضه معلوم باشد. آیا شما همیشه می‌خواهید گودال قتلگاه را از بیرون دوربین ببینید و آن چیزی که می‌بینی را بگویی؟ چه می‌خواهی بگویی؟ باید حرفی بزنی که به دل بنشیند. بعد هم اگر همین‌طوری بگویی، تکراری می‌شود. باید با طعم دیگری بگویی؛ مثلاً، ما یک بار از داخل قتلگاه روایت کردیم:

از زیر پلک‌های پرخون
دیدم رسیدی در میدان
گفتم به زینب ای خواهر
امانتی‌ام را برگردان

یا مداحی «می‌بینی از دور در نخل‌ها عمویت را یا نه؟»؛ شما ببینید اینجا دوربین کجاست.

موضوع دیگر صداست. این‌ها هندسه‌ای دارد. آن‌قدر تنوعش بالاست که اصلاً اندازه ندارد. شما با یک عدد چهار رقمی چند ترکیب می‌توانی بسازی؟ با عواملی مثل دستگاه‌ها که در مداحی در اختیار دارید، نغمه‌هایی که روی آن بحث و شناخته شده هستند و الآن محصور به آن دوازده دستگاه و ردیف آواز نیست از جمله نواهای نواحی مثل مازندرانی، گیلکی، آذری، خراسانی، بلوچی و عربی؛ مثلاً، اگر شما همین لحن کردی را بشناسید و بعد ضرب‌ها را هم بلد باشید، می‌بینید که ترکیب این‌ها در نوع خواندن -نه در ماهیت- چقدر متنوع می‌شود. این خودش آن‌قدر ظرفیت نوآوری دارد که دیگر نیاز نیست‌ که به سراغ چیز دیگری بروید. این کار هندسه‌ای دارد. بالاخره این‌قدر تنوعش بالاست که اصلاً اندازه ندارد.

قبل از کرونا هیئت بزرگی داشتید. در دوران کرونا یک دفعه تصویری می‌بینیم که شما روی وانت در جنوب تهران برای پنج شش نفر مداحی می‌کنید. تفاوت عجیبی با آن وضعیت قبلی دارد. تن‌دادن به چنین وضعیتی ساده و راحت نیست! از این وضعیت بگویید!

راحت است آقا! اولاً، آن کسانی که قبل از کرونا به هیئت ما می‌آمدند، برای دیدن من نمی‌آمدند که! برای روضه می‌آمدند. ثانیاً، ما مأمور به وظیفه‌ایم. من در قبر باید پاسخ یک‌سری اشتباهات و کارهایم را خودم بدهم. این چند ده هزار نفر آدمی که در فضای مجازی و تلویزیون و هیئت ما را دنبال می‌کنند، هیچ‌کدام جوابگوی کارهای من نیستند و نخواهند بود. من می‌‌‌مانم و کارهایم. شب اول قبر من نمی‌توانم امام حسین علیه‌السلام را گروگان بگیرم. وقتی شما مسئولیت کارت با خودت باشد، باید تصمیمی بگیری که خودت جواب بدهی.

من نوکر مردمم، ولی اگر قرار باشد به‌خاطر مردم در آتش جهنم بروم، دیگر نیستم. اگر قرار باشد در آتش بروم، دیگر این کار را نمی‌کنم. در جایی که وظیفه‌ام است و هر کاری که وظیفه‌ام است حتماً‌ اشتباه هم دارم. وقتی وظیفه‌ات را انجام بدهی، دیگر مسئولیتی به عهده‌ات نیست. من خودم کاری را که وظیفه‌ام هست انجام می‌دهم.

بدون تعارف می‌گویم این کار راحت نیست. کسی که برای چند هزار نفر مداحی می‌کرده یک دفعه تصویرش منتشر می‌شود که برای چند نفر در جنوب شهر دارد روضه می‌خواند!

خیلی خوب است. اینجا جایی بود که دوست دارم آن باشم.

چرا؟

چگالی خلوصش بالاست.

اصلاً‌ به فکر این نبودید که چه تصویری دارد از شما بیرون می‌آید و ممکن است عده‌ای آن را دست بیندازند؟

اتفاقاً رفتم به مادرم گفتم می‌خواهم کاری انجام دهم که خیلی‌ها مخالف‌اند. خیلی‌ از دوستان نزدیکم هم مخالفت کردند و گفتند این کار خوب نیست.

چقدر به دل خودتان نشست؟

خیلی! اصلاً تکرارنشدنی است. اگر کار را برای خدا انجام بدهی، مسئولیتش راحت است.

پیشنهادش از کجا آمد؟

پسرم داوود گفت بابا بیا دسته راه بیندازیم. گفتم راه‌انداختن دسته ممنوع است. گفت خب فقط وانتش را راه بینداز و راه افتاد.

گفت‌وگو را با حاج‌قاسم سلیمانی تمام کنیم. ایشان به هیئت شما می‌آمد و ارتباطاتی با هم داشتید. در پس ذهن حاج‌محمود کریمی نسبت به این شخصیت چه می‌گذرد؟

حاج‌قاسم الآن هست، باور کن! هر کسی از ظنّ خودش یار حاج‌قاسم شده است. او بنده خالصی بود. هیئت که می‌آمد، بغل منبر می‌نشست. کلاً این قسمت را فیلم‌برداری نمی‌کردیم. یا اگر نمی‌رسید، بعدازظهرها طبقه همین بالای حسینیه می‌آمد و روضه را گوش می‌کرد، بعد با موتور می‌رفت. در روضه هم عین بچه‌مرده‌ها اشک می‌ریخت.

بعضی مواقع فرصت نمی‌شود که بعضی از بچه‌هایمان بنشینند پای روضه و همه‌اش در رفت‌وآمدند. من خودم نذر روضه داشتم و ساعت پنج شش روضه را با این بچه‌ها و خانواده‌ام شروع می‌کردم. ایشان هم با خانواده‌شان می‌آمد، این روضه‌اش را گوش می‌کرد، بعد هم که می‌خواست برود، می‌نشست بند کفش نوه‌هایش را می‌بست. این را من خودم بارها دیدم. حاج‌قاسم فوق تصور ما دست‌نیافتنی بود. واقعاً‌ شهید بود، ما نفهمیدیم.

انتهای پیام/

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: